دختر رویایی

شمع آرزو هایم را با جرقه اشک روشن می کنم

دختر رویایی

شمع آرزو هایم را با جرقه اشک روشن می کنم

نشد

آمدم تا مست و مدهوشت کنم اما نشد
عاشقانه تکیه بر دوشت کنم اما نشد
آمدم تا از سر دلتنگی و دلواپسی
گریه تلخی در آغوشت کنم اما نشد
آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی
چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد
نازنینم، نازنینم یا تو هرگز نرفت از خاطرم
آمدم تا این سخن آویزه گوشت کنم اما نشد
شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو
لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد
بعد از آن نامهربانیهای بی حد و فزون
سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد
 
نظرات 1 + ارسال نظر
نسرین پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 ب.ظ http://www.goroohe-mehr.blogfa.com

سلام دختر رویایی
هیچ میدونستی قالب وبلاگت به اندازه خودت رویاییه؟
من آپم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد